Template By: NazTarin.Com
فال حافظ
قالب های نازترین
به نام اهورا مزدا
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان هرگز نخواب کوروش و آدرس kooroshpedia.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
با تشکر
آرامگاه داریوش بزرگ گوری صخرهای در کوه حاجیآباد نقش رستم است که در بلندای ۲۶ متری از تراز زمین جای گرفتهاست[۱] و سنگنبشتهای در این مزار، تعلّق گورگاه را به داریوش یکم ثابت میکند[۲] داریوش بزرگ در اکتبر ۴۸۶ پیش از میلاد درگذشت و در این آرامگاه که در دل کوهی سنگی تراشیده بود جای گرفت.[۳] وی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد به تخت نشست و پس از ۳۶ سال پادشاهی، به مرگ طبیعی درگذشت.[۴]
گویا داریوش ساخت آرامگاه خود را همزمان با ساخت کاخ آپادانای شوش و تخت جمشید در سال ۵۱۹ پیش از میلاد آغاز کرده و ساخت آن روزگاری پیش از مرگش پایان یافتهبود. با رویکرد به اینکه گذشت سدهها، بیش از ۵ متر خاک در پای صخره انباشتهاست، در گذشته این آرامگاه بلندتر و پرهیبتتر از امروزه بوده و بلندای آن به ۳۸ متر میرسیدهاست.[۵] پیکره و گسترهٔ نمای بیرونی آرامگاه و ویژگیهای درونی آن، همگی ابتکاری و سراسر نوآوری است.[۶]
نمای بیرونی آرامگاه که در صخرهای به بلندای ۶۰ متر کنده شده همانند چلیپایی است با بلندای ۲۲ متر که پهنای هر یک از بازوان آن، ۱۰٫۹۰ متر است.[۷] در بخش بالایی آرامگاه، داریوش بر اورنگی که مردم سرزمینهای گوناگون بر دوش دارند، ایستاده و نماد فروهر بر فراز او و آتشدان شاهی در برابرش کندهکاری شدهاند. درون آرامگاه ۹ گور وجود دارد که نشان میدهد افزون بر داریوش، نزدیکان وی نیز در آنجا آرمیدهاند. بخش بیرونی آرامگاه دارای دو سنگ نبشته به زبانهای فارسی باستان، عیلامی و اکدی است که آوا و گفتاری مانند وصیتنامه و اندرزنامه دارد.[۸]
کوه حاجیآباد و پیرامون نقش رستم در بین مردم بومی به حسین کوه، کوه استخر یا کوه نِفِشت معروف است ولی کتزیاس از آن با نام کوه دوگنبدان یاد میکند[۹] و میگوید: «داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنانکه خواست وی بود، انجام شد.[۱۰]» دیودور سیسیلی (کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاههای نقشرستم را این گونه یاد کردهاست که راهی برای ورود به آرامگاهها نبوده و تابوت را با اسبابی به درون مقبره وارد میکردند.[۱۱]
پیکره و گسترهٔ نمای بیرونی آرامگاه و ویژگیهای درونی آن، همگی ابتکاری و سراسر نوآوری است[۱۲] و هیچ نمونهٔ مشابهی در خاور نزدیک، مصر و یونان ندارد.[۱۳] تعدادی گور صخرهای در شمال غربی ایران و کردستان عراق، که مدتها به عنوان گور مادی و الگوی کار داریوش پنداشته میشد، اینک معلوم شده که خود تحت تاثیر آرامگاه داریوش قرار داشتهاند.[۱۴] داریوش و جانشینانش آرامگاههای در سنگ کندهشده را تهیه دیدند و این رسم در دورههای بعدی نیز کمابیش به صورتهای مختلف رواج داشت و تا زمان آل بویه (سدهٔ دهم میلادی) ادامه یافت، چنانکه آرامگاههای پادشاهان آل بویه در کوههای اطراف ری نزدیک تهران هم در زمرهٔ آرامگاههای در سنگ درآورده شده بودهاست.[۱۵]
شاخهٔ بالایی آرامگاه، نگارهٔ اورنگی را نشان میدهد که پایههای آن مانند پنجههای شیر ساخته شده و بیستوهشت نفر در دو ردیف چهاردهتایی آن را بر روی دست گرفته و دو نفر هم سر و ته آن را در دست دارند. داریوش در جامهٔ پارسی و با کمانی در دست چپ، بر روی سکویی سهپلهای ایستاده و دست راستش را به سوی آتشدان، تا نیمه بالا آورده و بالای سرش نماد فروهر جای دارد و در گوشهٔ راست، دایرهٔ کاملی که هلالی در درون دارد، دیده میشود. در دو سوی داریوش، چند شخص دیگر نیز کشیده شدهاند که یاران و نزدیکان وی بودهاند.[۱۶]
بر دو شاخهیمیانی آرامگاه، نمای کاخی که در ورودی آن، به راهرویی وارد میشود نقش شدهاست و درون آن سه اتاقک وجود دارد که هرکدام دارای سه گور صندوقمانند میباشند.[۱۷]
شاخهٔ پایینی صلیب، بینقش است و برای ایجاد دشواری در صعود، صیقل خوردهاست.[۱۸]
درست در زیر آرامگاه داریوش، دو سنگتراشی بزرگ از دورهٔ ساسانی وجود دارد که هردو، نبرد شهریارانی اسبسوار را نشان میدهند که دشمنان خود را نگونسار کردهاند. نقش پایانی احتمالاً و نقش بالایی به قطعیت، از آن بهرام دوم شاه ساسانی است.[۱۹]
چشمگیرترین قسمت بالایی آرامگاه، پیکر تراشیدهٔ داریوش بزرگ است که ۲٫۷۰ متر بلندی دارد و در سمت چپ مجلس، بهحالت نیمرخ و روبه سمت راست، بر سکویی سهپلّهای ایستادهاست. وی تاجی کنگرهدار بر سر نهاده و ردایی بلند و گشادآستین و پُرچین و شکن بهتن کردهاست. کفشش ساده و نیمتنهاش را کمربندی استوار نموده، ریشش بلند و حلقهحلقهاست و مویش را پیچدرپیچ در پشت سر انبوه کرده و آراستهاست، حلقهای از گوش آویخته و دستبندهایی مُنقش بر مچ دارد. وی با دست چپ یک کمان را گرفتهاست و دست راستش را به حالت نیایش، رو به جلو آورده و با کف و انگشتان بهسوی آتشدان و نماد فروهر دراز کردهاست.[۲۰]
روبهروی داریوش، آتشی در آتشدان، فروزان است که میتواند آتشِ ستایشگر اهورامزدا، در محراب باشد.[۲۱] این آتشدان ساقهای تقریباً مکعب مستطیل دارد که در آن طاقچهای کنده شده و زیرش سکویی با سه پایهٔ مکعبی است که هرکدام کوچکتر از دیگریست. این آتشدان با تفاوتهای جزئی در همهٔ نقوش آرامگاههای هخامنشی تکرار شدهاست.[۲۲]
در بالاترین بخش صحنه، نشان موسوم به نماد فروهر که حالت نیمرخ دارد، در مقابل داریوش قرار گرفته و دست راستش را کمی بالا آورده و رو به جلو دراز کردهاست و با دست دیگر حلقهای را در دست دارد. ریشهٔ حلقهٔ بالدار از مصر است و در هنر آشوری، مظهر قدرت شاهی و شخص شاه بهشمار میرفته[۲۳] که شاه را در میان گردهٔ خورشید نشان میداده اما در هنر هخامنشی بالهای این نشان را کشیدهتر کردند و پیکرهٔ انساننمای آن را از میان خورشید بیرون کشیدند.[۲۴] به قطعیت نمیتوان مفهوم این نماد را تشخیص داد، چنانکه برخی از ایرانشناسان آن را نماد اهورامزدا میدانند که در حال سپردن حلقهٔ فرمانروایی به داریوش است[۲۵][۲۶] و عدهای دیگر آن را مثال روحانی و همزاد داریوش میدانند که نیرویی از مثال تمام جهان و اهورامزدا را در بر دارد و از وی پشتیبانی میکند[۲۷] و در نهایت، برخی هم آن را فرهٔ کیانی میدانند.[۲۸]
در گوشهٔ بالایی سمت راست صحنه و همسطح با نماد فروهر، یک دایرهٔ کامل که هلالی در درون دارد، دیده میشود. این گوی میتواند نگارهٔ توأمان ماه و خورشید (شب و روز) و یا نگارهٔ ماه در دو هنگام بدر و هلال باشد.[۲۹] اما به عقیدهٔ شاپور شهبازی، چون این هلال رو به پایین و قرصدار است، نشاندهندهٔ ماه شبهای بیستم تا بیستودوم در ایران است و ممکن است به رمز، پایان عمر داریوش را بیان کردهباشد.[۳۰]
شاخهٔ بالایی آرامگاه، تصویر اورنگی را نشان میدهد که پایههای آن به شکل پنجههای شیر ساخته شده و ۲۸ نفر در دو ردیف چهاردهتایی، اریکهٔ شاهنشاهی را بر روی دست گرفته و دو نفر هم سر و ته آن را در دست دارند. لبههای تخت به نقوش گلبرگهای عمودی و موازی، مزین است. دو رده از ارونگبران تخت شاهی را بر سر دستها گرفتهاند و همهٔ آنها مسلحاند و با دقتی که میتوان گفت علمی است، از یکدیگر متمایز گشتهاند. سر همهٔ آنها نیمرخ است ولی بازو تا کمرشان از روبهرو و پاهایشان دوباره از نیمرخ نمایان شدهاست.[۳۱] ملیت آنها به سه خط میخی پارسیباستان، عیلامی و اکدی در کنارشان با عباراتی همچون «این است پارسی»، «این است مادی» و... مشخص شدهاست.[۳۲] گرچه همین نقش بر فراز همهٔ آرامگاههای شاهان هخامنشی بعد از داریوش حجاری شده ولی فقط در اینجا دارای کتیبهاست. این نقش را میتوان به عنوان تجلی فلسفهٔ مشارکت در نظر گرفت.[۳۳] چنین نقشهایی، حتی پس از مرگ، اقتدار، استواری و فرمانروایی شاه را به ذهن میآورد. وجود این مجلس در آرامگاه داریوش، کوششی برای یادآوری شکوه و بیانگر دوام قدرت خاندان شاه حتی پس از مرگ است.[۳۴]
دیوارههای دوجانب شاخهٔ بالایی صلیب نیز دارای نقش هستند که سه نقش در سمت چپ و سه نقش در سمت راست، تراشیده شدهاست. از این نقشها، دو نقش دارای کتیبهاند؛ یکی نگارهٔ گئوبروه که نیزهای در دست دارد و بهواسطهٔ کتیبهای سهزبانه که در بالای سرش نوشته شده، گئوبروه، نیزهدار داریوششاه شناسانده شدهاست و دیگری اسپهکانه، که تبرزینی در دست راست و کمانی در دست چپ دارد و اسپهکانهٔ کماندار، که تبرزین داریوششاه را حمل میکند معرفی شده[۳۵] اما از هویت چهار نقش دیگر اطلاعی در دست نیست ولی چون گئوبروو و اسپهکانه دو تن از نجبای هفتگانه هخامنشیاند که در کشتن گئومات و به شاهی رساندن داریوش، نقش داشتهاند.[۳۶] میتوان یقین کرد که چهار شخص دیگر منقوش بر دیوارههای کناری هم، از نجبای هفتگانه هخامنشی همراه داریوش بودهاند.[۳۷]
بر دیوارهای درونی، سه غیرنظامی در سمت راست و چهار نظامی در سمت چپ آرامگاه وجود دارد که مجوعاً هفت نفر میشوند. دربارهٔ هویت و موقعیت اجتماعی و سیاسی این افراد نیز اطلاعاتی در دست نیست.[۳۸]
بخش میانی نمای بیرونی آرامگاه، با چهارستون به فاصلهٔ ۳٫۱۵ متر و سرستونهای کلهگاوی، سقف افقی ایوان را که چهار تیرک دارد بردوش گرفته و در وسط، دری به درون آرامگاه باز شدهاست.[۳۹] و چنانکه اشمیت متوجه شده، کاخ منقوش بر جبههٔ میانی آرامگاه در بیشتر خصوصیات همانند کاخ تچر است و همان را هم پادشاهان دیگر تقلید کردهاند. ]
برابری این ابعاد نمیتواند از روی تصادف باشد و ظاهراً قصد داریوش تکرار نمای عمومی کاخ شخصیاش (تچر) بر دیوارهٔ نقش رستم بودهاست.[۴۲] دلیل این کار را میتوان ناشی از آن دانست که داریوش تفاوتی میان خانهٔ اینجهانی و سرای ابدی خود نمیدید.[۴۳]
در درون آرامگاه، ایوانی دراز و کمعرض تراشیده شده که با درگاهی به درون راهرویی بلند و باریک هدایت میشود. محور طولی این راهرو موازی با جبههٔ بیرونی آرامگاه است و ۱۸٫۷۲ متر درازی، ۲٫۱۳ متر پهنا و ۳٫۷۰ متر بلندی دارد و سقفش کاملاً مسطح میباشد.[۴۴] این راهرو دارای سه اتاقک است که در کف راهرو کنده شدهاند؛ یکی از آنها درست روبهروی در ورودی و دو اتاقک دیگر در سمت چپ قرار دارند[۴۵] و هرکدام ۲٫۸۰ متر پهنا و ۴٫۷۵ متر درازا دارند، سقفشان صاف و همسطح سقف راهرو است. کف هر اتاقک ۱٫۰۵ متر از کف راهرو بالاتر است که در کف آنها سه حفرهٔ مستطیل شکل صندوق مانند کندهاند که ۲٫۱۰ متر طول و ۱٫۰۵ ژرفا دارند و این سه حفره برای جایدادن مردگان ساخته شده بود و برای اینکه بخار و چکهٔ آب ناشی از نم و یا نفوذ باران درون صندوقهای سنگی را خیس نکند، آبراهههای بسیار باریکی در سه طرف اتاقکها کنده شده تا آب را به درون جوی باریکی در کف راهرو، هدایت کند و به بیرون بریزد.[۴۶] در دیوارهٔ راهرو و اتاقها هیچگونه نگاره و نبشتهای وجود ندارد.[۴۷]
هیچ نشانه و مدرکی برای انتساب ۹ قبر درون آرامگاه به افراد مشخصی، در دست نیست.[۴۸] حتی در خود تابوتها هم چندان اختلاف و مزیتی دیده نمیشود، که بتوان یکی از آنها را تابوت داریوش انگاشت.[۴۹]
داریوش در مقام فرمانروایی جهانی، در بالا و کنار دیوارهٔ بیرونی آرامگاه خود با دو نبشتهٔ بزرگ که هریک به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و اکدی نوشته شده، وصیتی معنوی از خود برجای گذاشته که در تاریخ خاورمیانه بینظیر است.[۵۰] نخستین نبشته در قسمت بالایی است و به DNa مشهور است و دومی بر کنار درگاه ورودی آرامگاه کنده شده و بهنام DNb معروف میباشد. هردو متن جنبهٔ شاعرانه دارند و تجلی موثری از شخصیت و نبوغ داریوشاند و خصوصیات وی را به نیکی روشن میسازند.[۵۱] او نبشتهاش را به دو بخش تقسیم کردهاست. یکی نبشتهای عام و بیطرفانه (DNa) و دیگری، نوشتهای شخصی[۵۲] (DNb).
در زیر متن عیلامی، کتیبهای بیست و پنج سطری به خط آرامی وجود دارد که ارنست هرتسفلد در سال ۱۹۲۳ آن را تشخیص داد ولی این نبشته بسیار آسیب دیده و نمیتوان چیز زیادی از آن متوجه شد اما والتر هنینگ در سطر چهارم آن، نام سلوکوس را تشخیص داد، بنابراین میبایست تاریخ این کتیبه به ۳۱۲ تا ۳۰۵ پیش از میلاد یعنی حدود دویست سال پس از ساخت آرامگاه، باشد.[۵۳]
داریوش در کتیبهٔ DNa که دارای شش بند است، ابتدا اهورامزدا را ستایش میکند و اعلام میدارد که قدرت و شاهی را اهورامزدا به وی ارزانی داشتهاست، سپس خود را معرفی میکند و سرزمینهایی که امپراتوریاش را تشکیل میدادند را نام میبرد و تاکید میکند که چون اهورامزدا این سرزمین را آشفته دید، شاهی را به او ارزانی داشت و در بند پایانی از دیگران میخواهد که فرمان اهورامزدا را عمل کنند و شورش نکنند![۵۴]
آشکار است که نه فقط وفاداری به شاه و حمایت از او خواست اهورامزدا معرفی میشود، بلکه همهٔ اعمال و ارادههای شاه نیز با تایید ایزدان است.[۵۵]
در سنگنبشتهٔ DNb که در میان ستونهای آرامگاه نبشته شده، داریوش با صراحت بیشتری از خود واهدافش صحبت میکند. این نبشتهٔ داریوش، بهصورت غریبی، شخص داریوش را در مرکز همهٔ اندیشههای سرزمینش قرار میدهد.[۵۶]
داریوش در این کتیبه که ۱۲ بند دارد، پس از ستایش اهورامزدا، میگوید:
« | بهخواست اهورامزدا من چنینم که راستی را دوست دارم و بدی را دشمن!
دوست ندارم که توانا بر ناتوان ستم کند یا بزرگی از زیردستی زور بشنود. هر آنچه زیباست، من آن را دوست دارم! من دوست و بَردهٔ دروغ نیستم، تندخو نیستم. حتی وقتی خشم مرا فرا میگیرد، با ارادهام آن را فرومینشانم.[۵۷] |
» |
به گفتهٔ خانم هایدماری کخ، چنین بیانیهای از زبان یک شاه در سدهٔ ششم پیش از میلاد به معجزه میماند.[۵۸]
داریوش در ادامهٔ سخنانش اشاره میکند که به هرکس فراخور کاری که کردهاست، پاداش یا کیفر میدهد و از کسی که در حد توانش کار کند خشنود است. او از هوش بالا و تواناییهای جسمیاش از جمله در نبرد تنبهتن، توانایی استفاده از هر دو دست و پایش، سوارکاری، کشیدن کمان و نیزهزنی میگوید و تاکید میکند که نیزهزنی و کمانداریاش چه در سواره و چه در پیاده خوب است.[۵۹]
در دو بند پایانی، داریوش مستقیماً مردم کشورش را خطاب قرار داده و از آنها میخواهد که دریابند وی چگونه انسانی بوده و هنر و برتریاش چه بودهاست و میگوید که مبادا آنچه به گوشتان رسید را دروغ و نادرست تصور کنید.[۶۰]
نقوش روی آرامگاه داریوش، بهطور کامل رنگی بودهاند و بر تاثیر نگارهها و نبشتههای آرامگاه، به منزلهٔ یک اثر هنری میافزودند.[۶۱] چنانکه اشمیت در دههٔ ۳۰ میلادی، آثار رنگ آبی را بر روی سرستونهای آرامگاه و برخی از حروف عیلامی و پارسی باستان کتیبهٔ بالایی تشخیص داده و میافزاید آثار رنگهای قهوهای، آبی، قرمز، و سبز بر لبهٔ طاقچه مانندی که اورنگبران ردیف پایینی بر رویش ایستادهاند، میرساند که این پیکرهها را دقیقاً و جداگانه رنگآمیزی کردهاند.[۶۲]
در پژوهشهایی در سال ۱۳۸۲ زمانی که کارشناسان بازسازی، پوستههای آهکی ناشی از بارش باران و شرهٔ آب را از روی آرامگاه شاهان هخامنشی برمیداشتند، متوجه شدند که همهٔ سطح آرامگاه داریوش رنگی بودهاست[۶۳] و درون تمام نوشتههای میخی با رنگ لاجورد پر شدهبود و بیشتر نقش برجستهها به خصوص نقش برجستهٔ داریوش و خود آرامگاه بهطور کامل رنگی بودهاند.[۶۴]
رنگ آبی آرامگاه داریوش که به رنگ لاجوردی مصری مشهور است دارای فرمول شیمیایی Cacosi4O۱۰ (ترکیب عناصر سیلیکون، مس، کلسیم و اکسیژن)، رنگ سبز با فرمول CUCO3.CU(OH)2 (ترکیب مس، کربن، اکسیژن و هیدروژن) و رنگ قرمز هم با دو فرمول Fe2O۳ (اکسید آهن ۲) و Hgf (فلوئورید جیوه) ساخته شدهاند
نظرات شما عزیزان: